حدیث دل و دلتنگی
|
||
جستجو
پیوندهای روزانه
پیوندها
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2 بازدید دیروز: 21 کل بازدیدها: 242367 بـــــــــاورم کـــــــــــــــــــن
سلانه سلانه سوی تو می آیم اما با هرقدم فرسنگها از تو دور می شوم نمی دانم چه حکمتی در کار است که، من وصال تو را می جویم اما فراقت نصیبم می شود.شاید سرنوشت محتوم من این است و تو خود بهتر مصلحت میدانی .شاید در این رهگذر خطایی مرتکب شده ام که سزای آن فراق توست . اما باورکن هدفم به تو رسیدن و وصال است نه دوری و فراق.یقین دارم و به این باور قلبی نیزرسیده ام که فراق تو نیز برایم وصال است و امیددارم در افقی هرچند دوردست روزی تو را خواهم یافت و درآغوشت آرام خواهم گرفت.برایم فقط باور تو مهم است وبس.پس باورم کن%
عبدالحمید خدایاری 13 مرداد89 ساعت1:55 بعداز نیمه شب - میرآبادبمپور موضوع مطلب : بـــــــــاورم کـــــــــــــــــــن سلانه سلانه سوی تو, سلانه سلانه, وصال وفراق, مصلحت, باورقلبی, باور تو, یقین من, جراح زخم های کهنه ،تنهایی شبانگاهی ،تشخیص نگاه،قلبی لبریز ازخالی ارسال شده در:
چهارشنبه 89 مرداد 13 :: 2:8 صبح :: توسط : عبدالحمیدخدایاری
منوی اصلی
آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
صفحات وبلاگ
|
||